هو المقصود.
السلام علی فاطمة و ابیها و امها و بعلها و بنیها...
مفقود گفتنمان خطاست و ناپیدا دیدنتان خطایی دیگر،
مفقود کسی و چیزیست که نشانی از آن نباشد،اما شما در هر قطره خونتان لاله ای روئیده است به نشان شما سرخ و خرم.
شما در هر قدم از راهی که رفته اید گلی کاشته اید و نهالی نشانده اید،نشان حماسه و ایثار،نشان صداقت و خلوص،نشان تعهد و تعبد وغیرت.
چگونه میتوانید بی نشان باشید؟
گمشده آنانند که راهشان کج بود که گمراه شدند،نه شما که «صراط مستقیم» را پیش رو داشتید و در خط امام بودید و به سوی کربلا میرفتید،سوی کعبه دلها،سوی توحید،سوی خدا،سوی بهشت...
اگر همراه امواج به دریا رفته اید،اگر شیار کوهها و عمق دره ها شما را در دل خود جای داده است،اگر در گورهای دسته جمعی آرمیده اید یا نقابی از خاک بر چهره پر فروغتان کشیده اید یا به صورت شهید گمنام در گلزار شهدای دیاری دیگر خفته اید یا اگر در چنگ بعثیها اسیر شده اید و در زیر شکنجه ها به شهادت رسیده اید...
-نمیدانم،هر کجایید و در هر حالی که هستید پیش مایید و پیش خدایید،
-مزار مقدستان تک تک خانه های ما،کوچه های ما و دلهای ماست،
-در اندیشه مایید،در جان مایید،هر دلی خانه شماست،شما که خدا را یافته اید،چگونه میتوانید مفقود باشید!
-موجهای اروند و کارون به یاد شما متلاطم اند،
-خاکهای شلمچه و رملهای فکه،سرخیِ خون شما را به تماشا گذاشته اند،
-کوهها و ارتفاعات جبهه های غرب هر کدام یادنامه مجسمی از شماست،
-شما نه مفقودید و نه بی اثر و نه گمنام و نه بی نشان،همه جا اثر و نشان شما همچون پرچمی در اهتزاز است؛
-شما پیدایان ناپیدائید،ناپیدایان پیدائید،
-چه کسی می گوید شما ناپدید و مفقودالاثرید،شما مفقودان موجودتر از بسیاری موجودهایید،
-شما «هست»های نیست نما،زنده تر از بسیاری «نیست»های هست نمایید،
-اگر شما مفقود باشید پس موجود کیست؟شما «هستید»،چرا که با شهادت والاترین موجود و برترین هستی و آشکارترین حضور را دارید...
اگر کسی شما را نیافته و ندیده،گناه چشم بی سوی اوست،کدام چشم بیدارو دیده بینلست که شما را نبیند و نیابد!
پیکر بی مزارتان در جبهه های نور،روها عطرافشانی میکند،شبها نور می پراکند و مزار بی پیکرتان در شهرها شمعِ جمعِ خانواده هاست و الهام بخش زائران و نشانی از آن حماسه و ایثار و یادگاری از آن جهاد و شهادت و اثری از شما پاکان غایب از نظر...
مظلومیت شما یادآورِمظلومیت «آل محمد(ص)» در طول تاریخ است
راهتان پررهرو
حرف دل:
+ اول تشکر کنم از کسی که تو این مدت اومد به خونه مادر(البته خونه خودشم هست) و نذاشت چراغ خونه مادر خاموش بشه،ان شاءالله خود مامان پشت و پناهش باشه که میدونم هست.
+ حال چندان خوبی ندارم،پیششون باشیو مهر تایید بهت نزنن و باز زنده برگردی! بهرحال لیاقت میخواست که نداشتم...
+ فقط میخوام بگم که اونا زنده هستنو همه اعمال مارو میبینن و اگه بخوایم کمکمون میکنن،
خودم دیدم اولین روز عید،تو ارتفاعات نبعه،وقتی که پای یکی از بچه ها از شدت داغی رملا خون میومد و دیگه تابِ راه رفتن نداشت بهش یه جفت پوتین دادن،شاید عیدیش بود،
خودم دیدم وقتی شدت آفتاب یکی رو اذیت میکرد بهش یه کلاه آهنی عیدی دادن،
یکی که تازه دعا خوندنو شروع کرده بود و هنوز زیاد بلد نبود،تو خواب حاج همت رو میبینه که کلی راهنماییش میکنه...
+ چی بگم...
فقط اینکه اونا «هست»های نیست نمایند.
التماس دعا
یا علی