سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاس سوخته


ساعت 3:12 صبح جمعه 86/10/21

هو المقصود...

«قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله،إن اله یغفر الذنوب جمیعآ‍،انه هو الغفور الرحیم»(سوره زمر-آیه 53)

«بگو ای بندگان من که بر نفس خود اسراف کردید،هرگز از رحمت خدا ناامید مباشید،چون توبه کنید البته خدا همه گناهانتان را خواهد بخشید که او آمرزنده و مهربان است...)

(گمان خود را به خداوند نیکو ساز،و به رحمتش امیدوار باش که خداوند میفرماید: عمل من با بنده مؤمن طبق گمانی است که او به من دارد،اگر گمانش نسبت به من خوب و امید بخش باشد من نیز با همان گمان با او عمل میکنم و اگر گمانش به من بد و یأس آور باشد عمل من نیز با او طبق همان گمان خواهد بود-امام رضا(ع))

 

 اللهم صلی علی فاطمة و أبیها و بعلها و بنیها....

 

پروردگارا...

ای مایه آرامش هر بی کس و دل گرفته و ای سبب دل گشایی هر اندوهگین دل شکسته...

ای آنکه درمانگان به یاد احسان و خوبی او فریاد و ناله میکنند...

ای آنکه گناهکاران با مهربانی او یاری میجویند...

و تویی آنکه مهربانی او،پیشاپیش غضبش در حرکت است...

 

و منم...

منم آنکه بار گناهانش بر پشت او سنگینی میکند...

منم آنکه گناهان،عمر و دوران زندگانیش را سپری کرده...

منم آنکه با جهل و نادانیش تو را نافرمانی کرده،در حالی که تو سزاوار نافرمانی از او نبودی...

 

ای خدای من...

با رغبت تمام قصد تو نمودم و به سوی تو روی آوردم و با اعتماد به تو،امیدم را به تو متوجه ساختم....

و دانستم زیادی آنجه که از تو میخواهم در برابر دارایی تو کم وناچیز است،و بزرگی آنچه که از تو خواستارم که به من بببخشی در مقابل وسع و توانایی ات کوچک و کم است...

و میدانم که بذل و بخشش تو،از درخواست کسی به تنگ نمی آید.

و دست تو برای بخششها از هر دستی بالاتر است.

 

ای کریم من...

نمیدانم کدامیک از این دو حال برای شکرگزاری تو واجبتر است؟و کدامیک از این دو وقت برای ستایش تو بهتر و بالاتر است؟

آیا وقت تندرستی و سلامتی که روزیهای اکیزه ات را در آن وقت برایم گوارا ساختی و برای بدست آوردن خشنودیها و فضل و احسانت در آن وقت حال و نشاط بر من بخشیدی...؟

یا وقت ناراحتی و بیماری که با آن مرا از گناه پاک کردی و نعمتهایی که با آن بیماری برایم هدیه کرده و ارمغان آوردی تا گناهان و خطاهایی که بر پشت من سنگینی میکرد سبک شود،و زشتی هایی که در آن غوطه ور بودم پاک گردد؟

 

ای عزیز من...

اعتراف میکنم که وقت احسان و بخششت جز به ترک گناه و بریدن از نافرمانیت،آماده به کار و خدمت نبوده ام...و آیا اعتراف من برای تو به زشتی آنچه که به جای آورده ام مرا از عذاب میرهاند...؟

 

ای مونس من...

روزی که باطن بندگانت را آشکار میسازی،پرده ای که با آن عیبهایمان را در پیش گواهان پوشاندی،از روی ما و عیبهایمان برندار...

 

ای حکیم من...

امیدم را از خودت مبر،و رابطه و وسیله و سببم را از خودت قطع نکن و نیازهایم را پیش غیر خودت روا نساز...

 

ای رحیم من...

کسی را که جز تو بخشنده ای پیدا نمیکند ناامیدش مکن...

 

ای غفور من...

برای ما ناتوانی شناخت آنچه که اختیار کرده ای پیش نیاور،تا عظمت و بزرگیت را سبک بشماریم.و جایگاه خشنودی تو را ناخشنود دانیم،و به سوی چیزی که دورتر از خوبی سرانجام و عاقبت،و نزدیکتر به غیر سلامت و آسودگیت میل کنیم...

 

ای امید من...

 مرا با یأس و ناامیدی از دادگری و عدالتت آزمایش نکن و مرا به پذیرفتن آنچه که به سود و ضررم مقدر کرده ای توفیق ده...

 

ای علیم من...

این درخواست مرا شامل کسانی کن که به پروردگاری تو ایمان آورده اند و عقیده شان را به یگانگی تو خالص میگردانند و از تو برای مقابله با نفس و ابلیس یاری میجویند...

 

 پس ای همه من...

تو را خواندم،در حالی که از تو کمک و فریادرسی میخواهم و به اجابت تو امید دارم،و میدانم کسی که به تو پناه میبرد ستم نمیشود و کسی که به پناهبخشی تو پناهنده شود هرگز نمیترسد...

 

 

 

                                                                                   «امام الساجدین(ع)»

 

التماس دعا...

یا علی...


¤ نویسنده: خادم الشهدا

سلامی به مادر بفرست و بگو ( )

ساعت 12:0 صبح پنج شنبه 86/10/20

هو المقصود...

(یا أیها الذین أمنوا یقیمون الصلوة و یؤتون الزکؤة و هم بالاخرة هم یوقنون)_سوره لقمان آیه 4

(زکات علم نشر آن است_امام صادق(ع))

اللهم صلی و السلام علی فاطمة و أبیها و بعلها وبنیها...

و با عرض سلام و عرض تسلیت...

 

 

گفتند و گفتیم...

گفتند مادر...گفتیم جان...گفتند مادر...گفتیم عشق...گفتند مادر...گفتیم بی نهایت...

دیگر هیچ نگفتند...

 

 

و اما مادر...

میگن بهشت زیر پای مادراست.میگن تو چهره مادرت نگاه کن ثواب ببر.میگن اگه میخوای به جایی برسی به مادرت بگو دعات کنه.میگن میخوای ازدواج کنی به مادرِ دختر نگاه کن.میگن پسرا مادرین.میگن میگن میگن ...مادر...

 

راستی مادر...

یه روز که خیلی غصه داشتم و از زمین و زمان مینالیدم و به در و دیوار بد و بیرا میگفتم یکی از دوستان یه کتابی داد بهم که بخونمش(بماند که اون لحظه میخواستم خفش کنم).یه کم فکر کردم گفتم بی خیال بابا کتابتو بخون.خوندمو خوندمو خوندم تا رسیدم به اینجا...

اما اینجا...

 

بی بی دو عالم...

تا حالا فکر کردین یعنی چی؟

بی بی یعنی غمخوار...بی بی یعنی مونس...به کسی که شفاعتتو پیش بزرگترا میگن بی بی...به بزرگ همه میگن بی بی...

به مادر میگن بی بی...

اما دو عالم...

به غمخوار دو عالم میگن بی بی دو عالم...به مونس دو عالم میگن بی بی دو عالم...به شفیع دو عالم میگن بی بی دو عالم...

به مادر هر دو عالم میگن بی بی دو عالم...

 

و خوندمو خوندمو خوندم تا رسیدم به اینجا...

اما اینجا...

کی میگه فاطمه(س) فقط اون دنیا شفاعتتو...میکنه...کی میگه فاطمه(س) فقط اون دنیا کمکت میکنه...کی میگه فاطمه(س) فقط مادر سیدهاست...مگه ما مادر نمی خوایم...مگه مارو بی مادر به این دنیا فرستادن...

 

تو همین فکرا بودم که دیدم تو حرم حضرت فاطمه معصومه(س) امو دارم زیر لب میگم مامان مامان...حس کردم رو ابرامو سبک سبک شدم...

 

 

حالا هر وقت که دلت گرفت(نه اصلا نمیخواد دلتم بگیره) هر جا و هر وقت که دلت مامانو خواست آروم آروم زیر لب صداش کنو بگو   مامان...

 

حالا اگه قشنگ گوش بدی صداشو میشنوی که با یه آرامشی میگه   جانِ مامان...ا

گه خوب لمس کنی دو تا دست دارن آروم نوازشت میکنن...

اگه خوب عطر کنی می بینی همه جا عطر یاس میده...

اگه بچشی همه چی شیرین شده....

اگه چشاتو خوب باز کنی یاس رو هم می بینی...

 

امتحان کن...خصوصا تو این شبا که مامان منتظرمونِ...

یا علی...

 

 

 

التماس دعا...   


¤ نویسنده: خادم الشهدا

سلامی به مادر بفرست و بگو ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
مشخصات من
 RSS 

:: حرفم این است: ::

یاس سوخته

خادم الشهدا
با وضو وارد شوید این خیمه گاه فاطمه(س) است...

:: لوگوی وبلاگ ::

یاس سوخته

:: آرشیو ::

دی 1386
بهمن 1386
اسفند 1386
بهار 1387
زمستان 1386

:: لینک دوستان ::

جهاد مجازی
یعسوب
مبارز
فاطمیون
تا صبح انتظار
ستایش
آدمکها
طلبه ای که میگفت مرسی

:: لوگوی دوستان ::
















:: خبرنامه وبلاگ ::